آموزه های وارن بافت – به ثروت رسیدن وثروتمند ماندن (قسمت 11 و 12)

قسمت یازدهم

بیست سال طول می کشد تاکسی به نام و آوازه برسد اما از دست دادن آن بیش از پنج دقیقه طول نمی کشد.

اگر به این نکته  فکر کنی کارها را طور دیگر انجام خواهی داد.

نام و آوازه ی که با یک عمر تلاش فراهم آمده است در اثر یک کار ابلهانه به وسیله مطبوعات نا اهل،به سرعت باد تباه می شود.پس بهتر است کاری نکنی که میدانی غلط است، زیرا اگر گیر بیفتی، احتمال دارد نتوانی تاوان آن را بپردازی،این هم بخشی از ورد بافت است که از زمان کودکی در گوش فرزندانمان زمزمه کرده است.

 وقتی رسوایی مالی گریبان گیرای.آی.جی،غول صنعت بیمه را گرفت ،ب افت به مدیرانش گفت«تحقیق وتفحص کنونی در صنعت بیمه تأکیدی است بر ضرورت توجه به یک پیام،پیامی که من به طور منظم، در یادداشت های دو سالانه خود به شما یادآور شده ام: برکشایر طاقت از دست دادن پول،حتی پول کلان را دارد اما طاقت بی آبرویی را ندارد، حتی یک ذره بی آبرویی…و در بلند مدت به چیزی معروف خواهیم شد که شایسته آنیم. در دادگاه باید پول فراوان هزینه کرد. پس چرا باید کنار پرت گاه بازی کنیم.»

وال استریت آکنده از غول های از پا درآمده است که طمع راه درست قضاوت کردن را بر آن ها بسته و نگذاشته به این اندرز توجه کنند.

قسمت دوازدهم

بازار، مانند خداوند به کسانی که به خود کمک می کنند کمک می کند. امابازار، بر خلاف خداوند کسانی را نمی بخشد که نمی دانند چه می کنند.

اگر بدانی چه می کنی بازار سهام در اختیار توست تاثروتمند شوی اما اگر ندانی چه می کنی در فقیر کردن تو یک دم رحم نمی کند.

غفلت اگر با طمع ترکیب شود موجب سیه روزی و رسوایی مالی می شود. در 1969 یعنی در سال آخر بازار خریداران ازدید وارن قیمت سهام به اندازه ی بی رویه زیاد شده بود که او به کلی عطای بازار را به لقایش بخشید.امادر سال مالی4-1973بازار سهام خود را به کلی متحول کرد به طوری که سهام به قیمت های استثنایی وشیرین فروخته می شد. وارن با اشتهای فراوان شروع به خریدن سهام کرد، به قول خودش با اشتهای«مردی تشنه ی هم آغوشی درمیانه ی حرمی پر از زنان زیبا».خیلی از آن زیبایی ها خرج میلیاردر شدن او شد. اما چه به سر سرمایه گذارانی آمد که،پس از کنار جویی وارن در1969،به کار در آن بازار ادامه دادند؟خیلی ها آس و پاس شدند به طوری که در سال مالی 4-1973امکان رونق یافتند، زیرا برای خریدن سهام پول لازم بود که نداشتند.اگر واقعا بدانی چه می کنی همین دانایی در همه جا به تو کمک می کند.