آموزه های وارن بافت – به ثروت رسیدن وثروتمند ماندن(قسمت17و18)
لینک مطالعه زندگینامه وارن بافت
****************
قسمت هفدهم
سهام را باید از اجزای کوچک کسب وکار دانست
گاهی وقت ها افراد به هنگام سرمایه گذاری در کسب و کار فراموش می کنند که عملا در آن صاحب مختصر علاقه ای می شوند.
وارن خرید سهام را تملک بربخش مختصری از آن کسب و کارمی داند. به این ترتیب می تواند قضاوت کند رقمی که برای تملک آن کسب و کار می دهد زیاد است یا نه. او قیمت هر سهم را در کل سهام زمین مانده ضرب می کند و بعد از خودش می پرسد اگر قرار بود کل آن کسب و کار را بخرد معامله خوب بود یا بد.اگر قیمت خریدن کل سهام گران باشد پس خریدن حتی یک سهم آن نیز گران است. همین توجه باعث می شود در دام دیوانگی های سوداگرانه نغلتیم، که در دوران بازار خریداران احتمال غلتیدن در این دام زیاد است زیرا به ندرت سهام دردانه های وال استریت و دیگر اوراق بهادار باب روز را به قیمتی می فروشند که خرید کل سهام به آن قیمت معقول می باشد.
قسمت هجدهم
منظورم از تصمیم جمعی نگاه کردن به آینه است!
وارن کسی نیست که برای نظریه هایش دنبال گرفتن تاًییدیه از دیگران باشد، زیرا خیلی از نظریات او مغایر طرز فکـر عوام الناس است. اگر می خواهی در دنیای سرمایه گذاری صاحب سرمایه های کلان شوی باید یاد بگیری آزاد ومستقل فکر کنی؛ برای اینکه بتوانی به تنهایی و مستقل فکر کنی نباید از استقلال و اتکای به خود در رنج باشی.
پیشینه ی وارن، در روی پای خود ایستادن طولانی است و به زمانی می رسد که حرفه ی سرمایه گذاری را آغاز کرد. او ترجیح داد، به جای زندگی در شهر نیویورک، در اومها زندگی کند زیرا نفوذ وال استریت در اومها کم تر از نیویورک بود. او زمانی سهام برکشایر را خرید که کسی خوهان آن نبود؛ زمانی سهام امریکن اکسپرس را خرید که هیچ کس خواهان آن نبود؛ زمانی سهام واشینگتن پست را خرید که کسی خوهان آن نبود؛ زمانی سهام دار جنرال فودز شد که کسی خریدار آن نبود؛ زمانی سهام آر.جی.رینولدز، در بخش دخانیات را خرید که کسی خواهان آن نبود؛ زمانی سهام گایکورا خرید که خریداری نداشت؛ اوراق قرضه ی اداره ی برق دولتی واشینگتن را زمانی خرید که هیچ کس خریدار آن نبود و زمانی اوراق قرضه ی بنجل را خرید که خریدار نداشت.
اوهنوز بعضی از این سهام را حفظ کرده، عده ای را پس از چند سال فروخته اما از هر یک سود برده و ثروت اندوخته. اگر استقلال راُی نداشت و منتظر تأیید یکی از اهالی وال استریت می ماند از قافله عقب مانده وصاحب این ثروت نمی شد.
دیدگاهتان را بنویسید