آموزه های وارن بافت – سواد (42-43-44-45)
قسمت چهل و دوم
اگر برای سرمایه گذاری جبر و حساب لازم بود من باید به کار اولم بر می گشتم: پخش روزنامه
بنا به نظر وارن برای این که در زمره ی سرمایه گذاران بزرگ درآیید باید جمع ، تفریق، ضرب، وتقسیم را بلد باشید و بتوانید به سرعت درصدها و احتمالات را حساب کنید. مطابق نظر فرانسوی ها بیش از این اسراف است و با کمتر از این نمی توان وارد بازی شد.
قسمت چهل و سوم
باید استقلال فکر داشته باشی، تعجب می کنم چرا آدم های بسیار باهوش از دیگران تقلید می کنند. من از حرف زدن با دیگران هیچ وقت به ایده های خوب نمی رسم.
خیلی از کسایی که هوش بهر بالا دارند گمان می کنند راه ثروتمند شدن دنباله روی از دیگران است. این طرز فکر تا اندازه ی محصول آن نظام آموزشی است که به تقلید کردن از استاد پاداش می دهد. در وال استریت راهبرد حاکم در سرمایه گذاری تقلید ازجماعت عوام است ، به تو فروختن سهامی که همه آن را می خرند آسان تر است از فروش سهامی که همه از آن روی گردانند. وارن سعی نمیکند هیچ سهمی را بفروشد ، اوسعی میکند از سرمایه گذاری ثروتمند شود . این ثروت از راه تقلید از عوام به دست نمی آید، بلکه از شناخت سهامی به دست می آید که اینک وال استریت از آن روی گردان شده است، اما فردا سینه اش را برای خریدن ان چاک می دهد .اما یک کلام هم از جماعت عوام بشنو که عمر نوح می خواهند و پای افزار آهنی تا چیزی به دست آورند.
قسمت چهل و چهارم
هرچه روزنامه نگاران باهوش تر، جامعه به سامان تر
ما، برای پردازش ایده های مربوط به سرمایه گذاری ، اطلاعات خود را از رسانه ها می گیریم ، یعنی برای واکاوی اوضاع و تحلیل درست ودقیق یک سره به روزنامه نگاران وابسته ایم . دوست داری چه کسی تورا آگاه کند، افراد گنگ یا باهوش؟ وارن همیشه به این ایده پابند بوده که هر چه معلم بهتر باشد شاگرد زیرک تر از کار در می آید . بنابر این هرچه روزنامه نگاران زیرک تر ، جامعه زرنگ تر. فقط دروغ گویان ، دزدان ، وسیاست مدارانی که چیزی را پنهان می کنند از جامعه زرنگ رو گردانند.
قسمت چهل و پنجم
تجربه ی شخصی آموزنده است اما باید تا آن جا که ممکن است از تجربه های دیگران نیز استفاده کنیم
تجربه بهترین آموزگار است ، اما عبرت آموزی از خطاهای خویشتن پر هزینه است.بهتر است از تجربه های دیگران نیز عبرت بگیریم . به همین جهت وارن بررسی وشکافتن لغزش های کسب وکار وسرمایه گذاری های دیگران را بخشی از عادت آموزشی خودساخته است . می خواهد بداند دیگران کجا به خطا رفته اند تا اونرود. این راهبرد کاملا مخالف راهبرد بیش تر دانشکده های بازرگانی است ، که فقط داستان موفقیت ها را بررسی می کنند . در کسب وکار سرمایه گذاری ، بیش تر آدم ها سر از فقر ومکنت در می آورند نه راحت وآسایش.دوکار باید کرد:بررسی کارهایی که باید کرد وکارهایی که نباید کرد.
دیدگاهتان را بنویسید