آموزه های وارن بافت – معلمان وارن (۳8 و ۳9)
قسمت سی و هشتم
نظرهای گراهام وفیشر را بخوان، گزارش های سالانه را بخوان، اما از نکات مبهم و خارج از فهم نتیجه گیری نکن.
گراهام گفته است وقتی باید سهام بخری که بهای آن به نسبت ارزش بلند مدتش ارزان باشد. ارزانی قیمت حاشیه ی امنی ایجاد می کند که در گرفتاری به داد انسان میرسد . فیشر گفته است باید سهام شرکتی بسیار مرغوب را بخری وآن را مدت های مدید نگه داری تا ارزش واقعی خودش را پیدا کند.
وارن سفارش” به قیمت ارزان بخر تا حاشیه ی امن داشته باشی” را از گراهام گرفت و با سفارش ” سهام شرکت های عالی ومرغوب را بخر وهیچ وقت نفروش” فیشر ترکیب کرد وبه این سفارش رسید که ” سهام شرکت های برجسته و با کیفیت را به قیمت ارزان – ارزان به نسبت ارزش آن ها – بخر وآن ها را مدت های مدید نگه دارد “
این یکی از آن معادله هایی است که جمع آن از جمع اجزا بیشتر است. سرمایه ای که وارن اندوخت از سرمایه وثروت گراهام یا فیشر، که در زمانه ی خود استاد سرمایه گذاری بودند ، بیش تر شد. اما استفاده از معادله هایی که درآن ها از حروف یونانی استفاده شده [حروف نامفهوم] مختص آدم هایی است که دنباله رو وال استریت هستند و نظرهای گراهام یا فیشر آن ها را متقاعد نمی کند.
قسمت سی و نهم
به دلیل کاسب بودن ، بهتر سرمایه گذاری می کنم و به دلیل سرمایه گذار بودن، بهتر کاسبی می کنم.
کاسب کار زیرک فرق کسب وکار بد وخوب را می داند – و سرمایه گذار زیرک می داند سهام بنگاه کسب وکار را چه وقت ارزان یا گران می فروشند. پس اگر میخواهی در سرمایه گذاری موفق شوی باید مثل کاسب کار زیرک فرق کسب و کار بد و خوب را بدانی و وقتی قصد خرید کسب و کاری را می کنی، باید مثل سرمایه گذار زیرک بفهمی که سهام آن را ارزان می فروشند یا گران از ترکیب این دو سفارش می توان میلیاردر شد به همین آسانی ، وبه همین دشواری.
وارن در سال هایی که سرمایه گذاری را آغاز کرد فقط دل مشغول وضع و سابقه ی مالی شرکت ها بود و به فراورده های تولیدی آن ها توجه نمی کرد. گراهام ، استاد وارن ، معتقد بود اعداد و ارقام گزارش ها گویای هر آن چیزی است که دانستنش لازم است ؛ او کسب وکارهای کالایی – مثل صنایع نساجی را که بنیه ی اقتصادی آن در بلند مدت ضعیف بوده- از کسب وکارهای منحصرا مصرفی – مثل کوکا، که بنیه ی اقتصادی بلندمدت آن همواره خوب بوده – جدا نمی کرد وبین آن هافرق نمی گذاشت اما وقتی وارن فعالانه به اداره کردن کسب وکاری کالایی و پر دردسر مشغول شد بی درنگ فهمید که فقط شرکت های منحصرا مصرفی مزیت رقابتی دارند و دستاوردشان عالی است . گراهام اگر سهامی ارزان بود می خرید و کاری به کالایی یا مصرفی بودن آن نداشت. وارن فقط سهام شرکت های دارای فراورده های منحصرا مصرفی را می خرد به شرطی که مزیت رقابتی داشته باشند ولازم نیست منتظر بماند تا سهام این شرکت ارزان شود توقعش این است که قیمت عادلانه باشد.
دیدگاهتان را بنویسید