آموزه های وارن بافت – معلمان وارن (40 و 41)
قسمت چهلم
اگر اصول نسخ شوند،اصول نیستند
یک روز وارن از خواب بیدار شد و دید اصول سرمایه گذاری ،که از گراهام آموخته بود، بی فایده شده است. گراهام مدافع ارزان خریدن سهام شرکت ها، صرف نظر از بنیه ی اقتصادی آن ها بود. این راهبرد در دهه های چهل و پنجاه اثر بخش بود اما از وقتی که شمار سرمایه گذارانی که به این نوع سرمایه گذاری روی آوردند بیش تر شد اثر بخشی آن از بین رفت و یافتن تخم طلا دشوار و دشوارتر شد. وارن به جای پایداری و ادامه ی روش میدان را خالی کرد و سیاستی دیگر در پیش گرفت: سرمایه گذاری در شرکت های استثنایی دارای مزیت رقابتی ماندگار، به شرطی که قیمت فروش سهام معقول باشد. بعدزمام امور را به دست زمان و سود می سپارد تا بر بهای سهام بیفزایند. با این سیاست او که ثروتمند بود ابر ثروتمند شد.
نمونه برجسته ی این سرمایه گذاری در کوکاکولا بود. که برای خرید هر سهم آن پولی معادل بیست برابر سود خاص هر سهام پرداخت. وارن دوره ی گذشته هرگز چنین کاری نمی کرد زیرا با سیاست گراهام در ارزش گذاری بهای سهام مغایر بود.اما وارن سیاست قیمت عادلانه رادر پیش گرفت و میلیاردها به جیب زد.
چه خوب است که گاه پلنگ طبیعت خود را عوض کند.
قسمت چهل و یکم
در بازارسهام همه، باهلهله، گران خریدن سهام را تایید می کنند
اگر همه نظر را تایید کنند که فلان سهام از نظر ارزش پشت سر سهام مایکروسافت قرار دارد، بهایی که برای خریدن آن خواهی پرداخت نامعقول و بیش از حد زیاد خواهد بود. جنبه های مثبت این معامله اندک و نقاط ضعف آن بسیار است. بر عکس تو باید به دنبال سهامی بگردی که هیچ کس دنبال آن نیست و صندوق های تعاونی سرمایه گذاری از آن روی گردانند وسهام را، به نسبت ارزش اقتصادی بلند مدت آن ، ارزان می فروشند. خیلی ها که قد برافراشته اند سرنگون می شوند و خیلی ها که سرنگون شده اند بار دیگر بر می خیزند. این شعار گراهام، استاد وارن، بود.
ما به آن قسمت از نظر او معتقدیم که صحبت از خیزش دوباره می کند نمی خواهیم برای خریدن سهامی که در آستانه ی سرنگونی است بهایی آسمان سا بپردازیم، ما می خواهیم برای خریدن سهامی که انتظار بالیدن آن را داریم قیمت مناسب بپردازیم.
دیدگاهتان را بنویسید