عوامل موثر بر قیمت سهام
تاکنـون ضمن معرفی سهام به عنوان مهمترین ورقه بهاداری که در بورس معامله میشود، به مقایسه سهام با اوراق مشارکت و اوراق اجاره پرداختیم و گفتیم که سرمایهگذاری در سهام، در مقایسه با این اوراق، ریسک بیشتری داشته و البته، بازدهی مورد انتظار آن نیز بیشتر است. همچنین با بیان اینکه دارنده سهام شرکت، به اندازه سهم خود مالک شرکت محسوب شده و در سود و زیان شرکت سهیم خواهد بود، برخی مزایای سرمایهگذاری در سهام ازجمله امکان کسب بازدهی بیشتر در مقایسه با اوراق بهادار با درآمد ثابت، امکان مشارکت در تصمیمگیریهای کلیدی شرکت، اولویت برای خرید سهام جدید و همچنین امکان دریافت سهام جایـزه را ذکر کردیـم.
در کنار همه مزایایی که برای سهام ذکر شد، توجه به این نکته مهم بسیار ضروری است که انتخاب سهام یک شرکت، باید با شناخت کامل نسبت به وضعیت حال و آینده شرکت موردنظر انجام گیرد. به بیان دیگر، لازم است سرمایه گذار پس از آشنایی و تحلیل کافی پیرامون عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکت یا شرکتهای موردنظر خود، نسبت به خرید سهام مذکور اقدام کند. اما چه عواملی میتواند بر قیمت سهام، تأثیرگذار باشد. بطور کلی، سه دسته عوامل میتوانند قیمت سهام شرکتها را تحت تأثیر قرار دهند:
الف: عوامل کلان یا محیطی
ب: عوامل مرتبط با صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند
ج: عوامل درونی شرکت
در ادامه، درخصوص هریک از عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکت توضیح خواهیم داد:
عوامل کلان یا محیطی
نخستیـن عامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، عوامل کلان یا محیطی هستنـد. منظور از عوامل محیطی، عواملی هستند که کاملا خارج از اختیار شرکتها بوده، ولی ارزش سهام آنها را تحت تأثیر قرار می دهند. به نظر شما، چه عوامل محیطی می تواند قیمت سهم را تحت تأثیر قرار دهـد؟
1-وضعیت اقتصادی و سیاسی: یکی از عوامل بیرونی که میتواند قیمت سهام را تحت تأثیر قرار دهد، ثبات یا عدم ثبات در اوضاع اقتصادی و سیاسی در عرصه داخلی و بینالمللی است. بدون تردید، آرامش فضای اقتصادی و سیاسی کشورها، به دلیل آنکه زمینه تداوم فعالیت رو به رشد بنگاههای اقتصادی را فراهم میکند، این اطمینان خاطر را نیز برای سرمایهگذاران ایجاد میکند که با خرید سهام این شرکتها، میتوانند به سود قابل قبولی برسند.
2-سیاست های کلان پولی، مالی و ارزی: یکی از مهمترین عواملی که میتواند بر روند فعالیت، سودآوری و در نتیجه قیمت سهام شرکتها اثرگذار باشد، سیاستهای دولت در حوزه پولی، مالی و ارزی است. برای مثال، درصورت افزایش نرخ ارز، آندسته از شرکت های بورسی که اغلب محصولات خود را به خارج از کشور صادر میکنند، با افزایش سودآوری مواجه خواهند شد، زیرا درآمد حاصل از فروش آنها افزایش مییابد، اما در مقابل، شرکتهایی که بخش عمده مواد اولیه موردنیاز خود را از خارج کشور تأمین میکنند، با افزایش هزینهها و در نتیجه، کاهش سودآوری مواجه شده و ارزش سهام آنها تحت تأثیر قرار میگیرد. همچنین درصورتی که دولت نرخ سود تسهیلات اعطایی به بنگاههای اقتصادی را کاهش دهد، طبیعتا هزینه تأمین مال بنگاهها کاهش یافته و میزان سودآوری و در نتیجه، ارزش سهام آنها افزایش خواهد یافت.
3-بودجه سالانه کشور: سومین عامل محیطی اثرگذار بر ارزش سهام شرکت ها، ترکیب بودجه سالیانه کشور است، زیرا ترکیب بودجه، در واقع جهتگیری اصلی دولت در طول سال را نشان میدهد. برای مثال، اگر دولت در بودجه سالیانه خود، برنامه گستردهای برای توسعه صنعت پتروشیمی درنظر گرفته باشد، طبیعتا به این معناست که شرکتهای فعال در این صنعت، تحت تأثیر برنامههای توسعهای دولت، با رشد قابل توجهی مواجه شوند، همین امر تقاضا برای خرید سهام شرکتهای پتروشیمی و در نتیجه، ارزش سهام آنها در بورس را افزایش خواهد داد.
4-قوانین و مقررات: چهارمین عامل محیطی اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، قوانین و مقررات است. برای مثال، فرض کنید برای صادرات برخی محصولات پتروشیمی به خارج از کشور، تعرفه وضع شود. طبیعتا این تصمیم بر قیمت سهام آندسته از شرکت های بورسی که درآمد آنها از محل صادرات محصولات پتروشیمی مذکور بدست می آید، تأثیر منفی خواهد داشت، زیرا هزینههای آنها را افزایش می دهد. لازم به ذکر است هر اندازه ثبات در قوانین و مقررات بیشتر باشد، امکان تصمیمگیری بهتر و دقیقتر برای سرمایهگذاران بیشتر فراهم خواهد شد.
عوامل مرتبط با صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند
دومین دسته از عاملی که بر قیمت سهام یک شرکت تأثیر مستقیم دارند، عوامل مرتبط با صنعتی هستند که شرکت، در آن صنعت فعالیت می کند. برای مثال، عوامل مرتبط با صنعت سیمان، پتروشیمی، خودروسازی، ساختمان و… بطور خاص بر قیمت سهام شرکتهای فعال در این صنایع تأثیر میگذارند. اما عوامل مرتبط با صنعت، دقیقا چه هستند. برای دریافتن پاسخ این سوال، با ادامه برنامه همراه باشید
1-نحوه قیمتگذاری محصولات: نخستین عاملی که بر قیمت سهام شرکتهای فعال در یک صنعت تأثیر مستقیم دارد، نحوه قیمتگذاری محصولات آن صنعت است. برای مثال، فرض کنید قیمت محصولات شرکتهای خودروسازی بدون دخالت دولت و براساس میزان عرضه و تقاضا در بازار تعیین شود. طبیعتا انتظار سرمایهگذاران از میزان درآمد و سودآوری شرکتهای خودروسازی در این شرایط، متفاوت از زمانی خواهد بود که دولت با هدف تنظیم بازار، مستقیما بر قیمت خودروهای تولید داخل، نظارت کرده و قیمت آنها را تعیین کند. بنابراین، نحوه قیمت گذاری محصولات در یک صنعت، میتواند قیمت سهام شرکتهای فعال در آن صنعت را تحت تأثیر قرار دهد.
2-میزان عرضه و تقاضا برای محصولات: دومین عامل از مجموعه عوامل مرتبط با صنعت، میزان عرضه و تقاضا برای محصولاتی است که شرکتهای فعال در آن صنعت، تولید میکنند. برای مثال، رونق صنعت ساختمانسازی در کشور، میتواند به افزایش تقاضا برای مصالح ساختمانی ازجمله سیمان منجر شده و این افزایش تقاضا نیز به دلیل تأثیر مستقیمی که بر میزان فروش و سودآوری شرکتهای سیمانی دارد، افزایش قیمت سهام این شرکتها در بورس را بدنبال داشته باشد.
3-رقابتـی یا انحصاری بودن صنعت: هراندازه یک محصول انحصاریتر باشد، امکان سودآوری شرکتهای تولیدکننده آن محصـول بیشتر خواهد بود، زیرا به علت نبود رقیب، تولیدکننده میتواند هر قیمتی را که خواست، برای محصول خود تعیین کند. طبیعتا، با ورود رقبای جدید به یک صنعت و افزایش شدت رقابت در آن صنعت، از میزان انحصار شرکتها کاسته شده و سودآوری آنها نیز کاهش خواهد یافت. بنابراین لازم است سرمایهگذار قبل از خرید سهام یک شرکت، وضعیت حال و آینده صنعت موردنظر را ازنظر میزان انحصار، احتمال ورود رقبای جدید و تأثیر آن بر قیمت سهام شرکت بطور کامل بررسی کند.
4-حجم سرمایهگذاری در صنعت: میزان سرمایهگذاری های صورت گرفته و جهتگیری دولت و بخش خصوصی درخصوص یک صنعت، میتواند چشمانداز آینده آن صنعت را تا حد زیادی مشخص کرده و به سرمایهگذاران در تصمیم گیری برای خرید یا فروش سهام شرکتهای فعال در آن صنعت کمک کند. هر اندازه حجم سرمایهگذاریها در یک صنعت بیشتر باشد، به معنای آن است که انتظار سودآوری در آن صنعت بیشتر است.
5-وضعیت صنایع مرتبط: یکی از عوامل اثرگذار بر قیمت شرکتها در صنایع مختلف، وضعیت صنایع مرتبط با صنعت موردنظر است. برای مثال، صنعت فولاد بطور مستقیم با صنایعی مانند استخراج سنگ آهن و همچنین صنعت خودروسازی در ارتباط است، زیرا از یکسو سنگ آهن، اصلیترین ماده اولیه موردنیاز برای تولید فولاد است و از سوی دیگر، محصولات فولادی بطور مستقیم در صنایعی مانند خودروسازی بکار برده میشود. بنابراین، هرگونه رکود و یا رونق در صنایع قبل و بعد از صنعت فولاد، میتواند قیمت سهام شرکتهای فعال در این صنعت را تحت تأثیر قرار دهد.
6-تحولات فناوری: سرعت تغییر فناوری در صنایع، از دیگر عوامل اثرگذار بر قیمت سهام حاضر در آن صنعت است. برای مثال، سرعت تغییرات فناوری در صنعت ارتباطات بسیار بیشتر از سرعت تغییرات فناوری در صنعت سیمان است. طبیعتا هر اندازه سرعت تغییر فناوری در یک صنعت بیشتر باشد، میزان تغییرات قیمت سهام شرکتهای حاضر در آن صنعت بیشتر خواهد بود. همچنین لازم است سرمایهگذار هنگام خرید سهام شرکتهایی که تحولات فناوری در آنها بسیار سریع است، به این موضوع توجه داشته باشد که ایا شرکت مذکور، توانایی انطباق سریع با تغییرات فناوری را دارد یا خیر؟
عوامل درونی شرکت
مهمترین عوامل درونی موثر بر قیمت سهام:
1-میزان سودآوری شرکت و ثبات آن: بدون تردید، مهمترین انگیزه یک سرمایهگذار از خرید سهام شرکت، کسب سود است. برای یک سرمایهگذار بسیار مهم است که شرکتی که سهمش را خریده، بتواند عملکرد مناسبی داشته و سود قابل قبولی در پایان سال بدست آورد. البته، تداوم روند سودآوری نیز بسیار حائز اهمیت است، چرا که از دید سرمایهگذاران، شرکتی که فقط در یک دوره سود خوبی کسب کند، اما نتواند به این روند ادامه دهد، گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری نخواهد بود. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است که شرکتها، در سالهای آغازین فعالیت خود، سودآوری چندان بالایی ندارند و به تدریج، روند سودآوری آنها بهبود می یابد که لازم است سرمایهگذاران به این موضوع توجه داشته و با دید بلندمدت، سودآوری شرکت را مورد ارزیابی قرار دهند.
2-نسبت قیمت به درآمد سهم (P/E): نسبت P به E از تقسیم کردن قیمت سهم ((Price به سود سالیانه سهم (Earning) بدست می آید. برای مثال، دو شرکت الف و ب را که هر دو در صنعت ساختمان فعالیت میکنند و در اغلب شرایط نیز با هم یکسان هستند، درنظر بگیریـد. اگر سود سهام هر دو شرکت در پایان سال 100 تومان باشد، اما قیمت سهام شرکت الف در بورس 500 تومان و قیمت سهام شرکت ب، 1000 تومان، شما چه نتیجه ای خواهید گرفت؟ طبیعتا اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که با فرض تداوم روند سودآوری، شرکت “الف” پس از 5 سال، خواهد توانست اصل سرمایه سهامدارانش را از محل سود سهام، تأمین نماید (5=100/500)، درحالیکه این مدت در شرکت “ب”، 10 سال است (10=100/1000). بنابراین، احتمالا شرکت “الف” در مقایسه با شرکت “ب”، در وضعیت مناسب تری قرار دارد. معمولا در شرایط یکسان، هر اندازه نسبت P به E یک شرکت در مقایسه با سایر شرکتهای موجود در آن صنعت کمتر باشد، نشان دهنده ارزنده بودن سهم است.
همچنین با بررسی نسبت P به E یک شرکت و مقایسه آن با نسبت P به E سایر شرکتهای فعال در آن صنعت، میتوان دریافت که آیا قیمتی که هماکنون برای سهم مذکور در بورس تعیین شده، قیمت مناسبی است یا خیر؟ البته باید توجه داشت که نسبت P به E تنها یکی از معیارهای ارزیابی سهم است و نباید به تنهایی و بدون درنظر گرفتن سایر معیارها، ملاک تصمیمگیری قرار گیرد.
3-قابلیت نقدشوندگی سهام: قبلا هم توضیح دادیم که یکی از ویژگیهای یک دارایی خوب، این است که سریع به پول نقد تبدیل شود. سهام نیز به عنوان یک دارایی، از این ویژگی مستثنی نیست و طبیعتا سهامداران انتظار دارند هر زمان که خواستند، بتوانند سهام خود را فروخته و به پول نقد تبدیل کنند. هر اندازه حجم معاملات، دفعات معامله و تعداد سهام معامله شده یک شرکت در بورس بیشتر باشد، نشان دهنده قابلیت نقدشوندگی بالای این سهم است.
4-وضعیت داراییها و بدهیهای شرکت: با بررسی صورتهای مالی اساسی شرکت ازجمله ترازنامه، میتوان شناخت خوبی نسبت به وضعیت مالی شرکت و بخصوص میزان داراییها و بدهیهای آن بدست آورد. طبیعتا برای سهامدار، به عنوان فردی که به نسبت سهامش مالک شرکت محسوب میشود، این موضوع بسیار حائز اهمیت است که شرکت، چه داراییهایی در اختیار دارد، به چه میزان بدهی دارد و آیا براساس این حجم دارایی و بدهی، سهام شرکت برای خرید مناسب است یا خیـر؟ با بررسی ترازنامه و سایر صورتهای مالی شرکت، میتوان این اطلاعات را بدست آورد.
5-طرحهای توسعه شرکت: هر اندازه طرحهای توسعهای در یک شرکت بیشتر باشد، نشاندهنده رشد و پویایی آن شرکت خواهد بود. بنابراین وجود طرحهای توسعهای، میتواند یکی از نشانههای ارزنده بودن سهام شرکت باشد. البته باید هدف از انجام طرح توسعهای در شرکت و میزان تأثیر آن در فروش و سودآوری شرکت، بطور کامل مورد بررسی قرار گیرد، زیرا همه طرح های توسعهای به یک اندازه در شرکت تأثیرگذار نیستند، مثلا طرحهایی که برای تعویض ماشینآلات فرسوده یک شرکت اجرا میشود، در مقایسه با طرحهایی که با هدف راهاندازی خطوط تولید جدید اجرا می شود، تأثیر کمتـری در میزان سودآوری شرکت دارند.
6-میزان سهام در دست مردم: هرچه تعداد بیشتری از مردم، سهامدار یک شرکت باشند، وضعیت آن سهم مناسبتر خواهد بود، زیرا اولا همواره خریداران و فروشندگان زیادی برای سهم وجود داشته و در نتیجه، قابلیت نقدشوندگی سهم در بورس افزایش می یابد و ثانیا امکان دستکاری قیمت سهم توسط گروهی خاص از سهامداران، کاهش مییابد. به آن بخش از سهام شرکت که در اختیـار تعداد زیادی سرمایهگذاران قرار دارد، سهام شناور آزاد گفته می شود.
7-ترکیب سهامداران شرکت: وجود برخی نهادها و سازمانهای بزرگ به عنوان سهامداران عمده یک شرکت، میتواند به عنوان نقطه قوت برای سهام آن شرکت محسوب شود، زیرا سهامداران عمده در شرایط خاص میتوانند با حمایت از سهم، مانع از افت قیمت سهام و در نتیجه، ضرر و زیان سهامداران شوند. البته وجود سازمانها و نهادها در ترکیب سهامداری یک شرکت، لزوما به معنای حمایت آنان از سهم نیست و باید عملکرد گذشته سهامداران عمده در این خصوص مورد بررسی قرار گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید