چشمانداز قیمت طلا در سال ٢٠١۶
چند سال است که از سقوط طلا میگذرد و همانند پیرى فرتوت توان بلند شدن ندارد. چند سال است که طلا مرغوبیت خود را به عنوان یک کالاى ذخیره کردنى از دست داده است و ارزهاى پرقدرت به دلیل ثبات نسبى در بازار جهانى و مخصوصا در بازارهاى مالى جهانى جاى این فلز رنگین را گرفته است . تقریبا دو سالى است که هیچ کس در بازارهاى مالى جهان تردیدى به خود راه نمیدهد که طلا را با دلار امریکا در بسکت داراییهاى خود عوض کند.
هم اکنون بحثهاى زیادى مىشود که سال ٢٠١۶ سال خیز مجدد طلا است . تحلیلها نشان میدهد که طلا در دو سال آینده به دوران طلایى خود پا میگذارد و به همین دلیل مجددا تمایل به خرید دلار در بازارهاى جهانى ادعا مىشود که رو به افزایش است .
به نظر میرسد که بیشتر کسانى که پیشبینى میکنند دلار در سال ٢٠١۶ خیز برمیدارد موسسات مالى و اشخاصى هستند که موجودى طلاى زیادى در اختیار دارند. اگر واقع بینانه نگاه کنیم هیچ تحول مثبتى براى بالا بردن قیمت طلا در سال ٢٠١۶ دیده نمىشود و برعکس بعضى تحلیلها که معتقد به جهش قیمت دلار در سال ٢٠١۶ و ٢٠١٧ هستند ، اعتقاد براى بالا رفتن قیمت طلا به نظر بسیار ضعیف است .
اگر به محرکهاى قیمت طلا در سال ٢٠١۶ نگاه کنیم ، همه ضعیف هستند.
یکى از این محرکها قیمت پایین دلار امریکا است . دلار امریکا با پشتوانه اقتصاد رو به جلو و قوى امریکا و احتمال حداقل دو بار افزایش نرخ بهره در سال ٢٠١۶ ، هیچگونه احتمال بالایى براى کاهش ندارد. دلار امریکا در بدترین حالت خود همچنان قوى باقى خواهد ماند و ممکن است در سال ٢٠١۶ تنها یک اصلاح قیمتى داشته باشد. بنابراین ضعف دلار امریکا براى تقویت قیمت طلا در سال آینده میلادى محتمل نیست .
دوم طى سالهاى ٢٠٠٩ به بعد محرک قیمت دلار در بازار جهانى سیاستهاى انبساطى کشورهاى مختلف از جمله امریکا بوده است . دلیل بالا رفتن تقاضا براى طلا ناشى از این پیش بینى است که با گسترش پایه پولى و به تبع آن حجم پول در گردش تورم شکل میگیرد و تقاضا براى طلا به شدت افزایش مییابد. شکست سیاستهاى بسط پولى در بعضى از کشورها براى بالا بردن تورم به شکست منجر شده است. در اروپا و ژاپن بهرغم سیاست هاى انبساط پولى تورم نه تنها افزایش نیافته بلکه یک مقدارى رو به کاهش است و خطر کاهش قیمت ها deflation همچنان اقتصاد این کشورها را تهدید میکند. در کشورهاى دیگر نیز وضعیت به همین شکل است . در نتیجه قدرت سیاستهاى انبساط پولى و مطلوبیت سیاستى آن به مرور زمان کاهش داشته است و در نتیجه به عنوان یک محرک براى بالا رفتن قیمت طلا نمیتواند عمل کند.
سوم به دلیل تقاضا رو به کاهش براى نفت و افزایش تولید و مازاد عرضه و مهمتر از همه گران بودن دلار قیمت مواد اولیه در سطح جهان رو به کاهش بوده است و چون قیمت بالاى دلار در سال ٢٠١۶ پیش بینى مىشود در نتیجه چشمانداز روشنى براى قیمت مواد اولیه در سال ٢٠١۶ پیش بینى نمى شود. این شرایط بیشتر خطر کاهش قیمت ها deflation را براى کشورهاى جهان دارد تا خطر افزایش قیمت ها را inflation . در نتیجه وقتى افزایش قیمتها محتمل نباشد تقاضایى براى طلا به منظور پوشش ریسک افزایش قیمت ها وجود نخواهد داشت .
چهارم تنها جاییکه طلا میتواند در سال ٢٠١۶ توجه را به خودش جلب کند تحولات رادیکال سیاسى در جهان است . این مساله نه روندى دارد و نه قابل پیشبینى است . ولى اگر چنین اتفاقى هم بیفتد تنها میتواند یک شوک به قیمتها وارد کند و نمیتواند یک روند صعودى براى قیمت طلا ایجاد کند.
افزایش تقاضا براى طلا در سال ٢٠١۶ توسط کشورهاى آسیایى محتمل است . ولى این تقاضا عمدتا از طرف بانکهاى مرکزى و مردم در آسیا احتمالا به وجود خواهد آمد و تقاضایى واقعى است . حجم این تقاضا در مقایسه با تقاضاى سرمایهگذارى و سوداگرانه بسیار کم است و نمیتواند روند طلا را تغییر دهد. در نتیجه ، پیشبینى مىشود که در سال ٢٠١۶ قیمت طلا چندان دلچسب نباشد و از روند پر قدرت صعودى برخوردار نشود. در صورتیکه به خاطر افزایش نرخ بهره در امریکا احتمال سقوط ده دلار دیگر براى نفت باشد . طلا خط مقاومت روانى را (١٠٠٠ دلار براى هر اونس ) خواهد شکست و ضربه عمده و تاریخى به این کالا وارد خواهد شد. در غیر این صورت و اگر این اتفاق نیفتد ، قیمت طلا در سال آینده قدرت بالا رفتن و رسیدن به بخشى از تجربه موفق تاریخى خود را نخواهد داشت.
دیدگاهتان را بنویسید