بورس به سمت روزهای خوب خود حرکت خواهد کرد
انتظار می رفت بعد از توافق هسته ای که 23 تیر ماه امسال رخ داده است بازار سرمایه و در راس آن بورس به عنوان اولین بازار پیشرو، با رشد و رونق فزاینده ای مواجه شود.
انتظارات به گونه ای بود که به سرعت سرمایه های خارجی جذب می شود، سود بانکی کاهش می یابد و تاثیر توافق به سرعت در گزارش های شرکت ها مشاهده خواهد شد. اما بر خلاف انتظارات شاخص بورس از 69500 محدوده 66000 را شکسته و حداقل از دیدگاه تکنیکال مستعد ریزش بیشتر نیز شده است.
کمتر کارشناسی انتظار داشته است که بعد از توافق، بورس تنها 5 روز مثبت باشد و سقوطی با چنین شدت را دنبال کند. در روزهای ابتدایی عمدتا ریزش شاخص سیاسی نسبت داده می شد و از فشار فروش تصنعی گذرا در بازار سرمایه عنوان می شد، فشار فروش در روزهای آتی نیز ادامه داشته است که دلیل دوم و منطقی تری برای ریزش بازار عنوان شده بود، پیش بینی ورود بانک ها به مجامع و انتظار تقسیم سود کم، که اتفاقا همین گونه نیز شده است بازار را برای چند روز منفی کرد . یکی از دلایل افت بازار را می توان افت قیمت نفت دانست.
در بازار سرمایه برخی از صنایع نظیر شرکت های پالایشگاهی و شیمیایی به قیمت نفت وابستگی زیادی دارند که حدود نیمی از بورس را در اختیار دارند، از طرفی کلیت اقتصاد کشور -که بازار سرمایه نیز دماسنج آن است – بسیار به قیمت نفت وابسته دارد. قیمت نفت در پرتقاضاترین فصل سال به شدت کاهش یافته و نفت برنت حتی به زیر 50 دلار رسیده است. این موضوع نشان می دهد برخلاف تصور اولیه که رشد نفت تا 80 دلار را پیش بینی می کرد، ریزش بیشتر آن در فصل پاییز دور از ذهن نیست.
مورد بعدی که ریزش شاخص بورس را توجیه پذیر می کند افت قیمت فلزات اساسی است. در حال حاضر شاخص دلار بسیار تقویت شده است و گرچه به سقف قبلی خود نرسیده است اما گزارش های این روزهای اقتصاد آمریکا نشان می دهد بعید نیست از سقف قبلی خود نیز عبور کند.
در روزهای اخیر نیز گزارش وزارت کار آمریکا مثبت بوده است و نرخ بیکاری آمریکا نیز در سطح 5.3 درصد تثبیت مانده است و حتی احتمال افزایش نرخ های بهره را شدت داده است. در چنین شرایطی باید منتظر رشد شاخص دلار بود، این موضوع خود موجب افت قیمت فلزات اساسی می شود، اما در طرف تقاضا علاوه بر رشد دلار، اقتصاد بد جهانی نیز موجب کاهش قیمت آن ها شده است. در حال حاضر گزارش اقتصادی کشور چین بسیار ناامید کننده است، حتی مطرح می شود که چین باید برنامه اقتصادی دیگری برای کشور خود تدوین کند که وابسته به رشد زیاد نباشد. مجموع این موضوعات موجب شده است بخش بزرگی از بورس کشور که کالا محور است خود را در معرض خطر ببیند.
در داخل کشور نیز همچنان رکود حکم فرما است. حتی می توان گفت بخشی از افت تورم کشور نیز به دلیل همین رکودی است که در صنایع حکم فرماست. نرخ سود بانکی همچنان 20 درصد است و به صورت ساده عملا بازگشت سرمایه یک سرمایه گذار در بانک 5 ساله است. این در حالیست که بازگشت سرمایه یک فرد در بورس با همین قیمت های فعلی در حال حاضر 5.8 ساله است. در سایر بازارها نیز بازاری وجود ندارد که با بازگشت سرمایه 5 ساله بانک رقابت کند. از طرفی گزارش شرکت های بورسی نیز ناامید کننده بود .
برخی از گزارش ها حتی خطر تعدیل های منفی را در 6 ماهه نشانه گرفته اند . علاوه بر گزارشات سه ماهه ضعیف تقسیم سود ها در مجامع نیز مناسب نبوده و ناتوانی در پرداخت سود توسط برخی از شرکت ها نیز مشهود است. به نظر می رسد که مجموع این عوامل در ریزش بازار دخیل بوده اند. در ماه های آتی مهمترین اتفاقات پیش روی بازار برگشت دلارهای بلوکه شده و مقدمات رفع تحریم است. ورود سرمایه های خارجی به بازار سرمایه نیز یک اتفاق بسیار بزرگی خواهد بود.
چشم انداز صنعت بانک بعد از رفع تحریم ها نیز بسیار مثبت خواهد بود، بانک های کشور بعد از رفع تحریم ها پتانسیل های بسیار زیادی خواهند داشت، در صنعت دارو نیز با رفع تحریم ها و بازگشایی lc شاهد رشد و رونق بسزایی خواهیم بود، محصولات پتروشیمی نیز در صورت عدم افت و تثبیت قیمت ها میتوانند یکی از صنایع پررونق باشند.
چشم انداز صنعت خودرو و قطعه سازی نیز در صورت دریافت تکنولوژی و ادغام با سایر خودروسازی های بزرگ خارجی می تواند مثبت باشد. در صورت ثبات در عراق یا حتی مقداری رشد اقتصادی در داخل کشور صنعت سیمان جان تازه ای خواهد گرفت و اگر دولت بتواند از دلارهای بلوکه شده برای پرداخت بدهی های خود به شرکت های پیمانکاری استفاده کند در آن صنایع نیز گردش پول زیادی ایجاد خواهد شد.
نکته آخر اینکه بازار سرمایه با مشکلات بسیار زیاد داخلی و خارجی دست به گریبان شده و به نظر می رسد اتفاقات آتی پیش روی بازار سرمایه دست کم بدتر از اتفاقاتی که رخ داد نخواهد بود و بازار به سمت روزهای خوب خود حرکت خواهد کرد.
دیدگاهتان را بنویسید